[یکی از حضار:] روایتی از معصوم شنيدهام…كه می فرمایند اگر بچهای به سن دهسالگی رسید و نماز نخواند تنبیهش کنید. البته با مقدماتی که در هفتسالگی وادارش کنید…
[شهید بهشتی:] … تنبيه بدنی اگر آهنگ اجبار داشته باشد، چه بر نماز و چه بر هر چیز دیگر، نمیتواند با روح تعالیم اسلام سازگار باشد… ولى از تنبيه بدنی یک کار دیگر هم ساخته است -مثل انذار و تنذير پيغمبران- و آن اين است که بچهای دچار یک نوع تنبلی وبیحرکتی است؛ نه فقط در مورد نماز، بلکه در همه چیز. انسانى است كه آزادی خودش را در برابر تنآسايى و آسانطلبی و تنبلی از دست داده؛ با يک ضربه میشود این كابوس ترسناک تنبلی و تنآسایی را از روی روح آزادىطلب او بلند كنيم و به حركتش واداریم…
بچهای است که اگر صبح برای نماز از خواب بلند نمیشود، برای این نیست که به نماز بى علاقه است، بلكه به رختخواب گرم خیلی دلبسته است… در اين مورد، تنبيه بدنی ممكن است عامل آزادىبخش باشد نه آزادىكُش.
بنابراين، اين گونه روایات باید در این بُعد فهمیده شود و درست و در جایش به کار رود. اگر هر کس بخواهد از این روایات آن برداشت را داشته باشد که نماز را بر کودک تحمیل کند، با صراحت میگویم که اولاً، از نظر تربیتی این بچه نمازخوان نيست… و ثانياً، اين نوع راه نشان دادن با اصولی که از قرآن استفاده کردهایم سازگار نيست.
شهید بهشتی | نقش آزادی در تربیت کودک، صفحه ۲۵