یکی از برادران فیلمبردار در جماران میگوید وقتی امام از بیمارستان قلب به منزلشان آمدند، برای فیلمبرداری به اتاقشان رفتم. آن روز پسر کوچکم همراهم آمده بود. قبلاً به او گفته بودم که توی اتاق باید ساکت باشی و شلوغ نکنی. من مشغول فیلمبرداری شدم و پسرم هم مشغول بازی شد. دیدم خیلی سر و صدا راه انداخته. او را صدا زدم و با عصبانیت گفتم مگر قرار نبود سر و صدا نکنی؟ مگر نمیدانی امام مریض هستند؟
امام که حرفهای مرا شنیدند، به آرامی به من گفتند به بچه کاری نداشته باش بچهها آرامش قلب من هستند…از حرف امام شرمنده شدم. دیدم امام چه علاقه ای به بچه ها دارند و نمیتوانند ناراحتی بچه ها را ببینند.
امام خمینی
شرحی بر جلوه های رفتاری امام خمینی با کودکان و نوجوانان | صفحه ۳۷.