آنچه در این مطلب میخوانید

    حفظ آبروی دانش‌آموز

    یک روز شهید بهشتی در کلاس به یک نفر از از دانش آموزان گفتند بیا و انشایت را بخوان؛ ولی او که انشای خود را ننوشته بود، خجالت کشیده بود که بگوید ننوشته‌ام و دفترچه سفید خود را برداشته و از حفظ انشای خود را خوانده بود.

    شهید بهشتی که متوجه این امر شده بوده تا پایان زنگ کلاس چیزی به او نگفت؛ حتی به او نمره ۲۰ هم داد. در پایان کلاس به او گفت در زنگ تفریح به دفتر بیا؛ با تو کار دارم. در دفتر به او گفت تو که از روی دفتر سفید این قدر خوب می‌خوانی، حیف نیست شب ننشینی و مطالعه و فکر نکنی و انشای خوبی ننویسی؟

    بعد ادامه داد: این‌ها که نویسنده هستند و با نوشته ها و کتاب‌های خود دنیا را تغییر می‌دهند، مگر چه کسانی هستند؟ تو هم که به این خوبی خواندی. من متوجه بودم که چیزی ننوشته‌ای و از روی دفتر سفید می‌خوانی. اگر مقداری بیشتر دقت و مطالعه کنی، مسلماً یکی از آن افراد خوش قلم خواهی بود.

    آن دانش آموز بعدها به من که ناظم دبیرستان کمال بودم گفت حرف‌های آقای بهشتی چنان در من اثر کرد که بعد از آن دیگر از مطالعه و خواندن و نوشتن جدا نشدم.

    به نقل از آقای عباس صاحب‌الزمانی، کتاب الگوی حضور، صفحه ۱۶۶ و ۱۶۷.

    پست های مرتبط

    مطالعه این پست ها رو از دست ندین!

    آنچه در این مطلب میخوانید داستان يكى از اقوام نزديك من كه با هم همكلاسى و هم دوره بوديم براى…

    بیشتر بخوانید

    آنچه در این مطلب میخوانید سر انگشت تدبیر چندی پیش لوله‌های آب منزل ما پوسیده بود و از آب، استخری…

    بیشتر بخوانید

    آنچه در این مطلب میخوانید یکی از برادران فیلمبردار در جماران می‌گوید وقتی امام از بیمارستان قلب به منزلشان آمدند،…

    بیشتر بخوانید

    نظرات

    سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *