آیا شما میخواهی سلبکننده آزادی و اختیار بچهها باشی و تازه اسمش را بگذاری دلسوزی و تربیت؟!
من خیلی پدر خوبی هستم؛ نمیگذارم بچهام چپ و راست برود و خطا بکند! خیلی مادر دلسوزی هستم، آنقدر مراقب کوچکترین حرکات بچهام هستم که نمیگذارم اینطرف یا آنطرف برود! چه مدرسه خوبی! آنقدر مراقب بچهها هستند که بچهها امکان تخطّی از اینطرف و آنطرف ندارند!
آفرین بر من و تو مسلمانِ پیرو قرآن که اینقدر کجفکر میکنیم! میگویم قرآن میگوید اگر خدا میخواست اینها مشرک نشوند برایش کاری نداشت؛ مشرک نمیشدند.
خدا خواسته آنها امکان مشرک شدن داشته باشند. خدا به پیغمبرش میگوید «اَفَاَنت تکره النّاس حتی یکونوا مؤمنین؟»؛ تو میخواهی مردم را مجبور کنی مؤمن باشند؟ تو برای این رسالت نیامدی.
حالا تو، پدر و تو مادر، میخواهی بچهات را مجبور کنی که مؤمن باشد؟ و تو معلم و مربی میخواهی این بچه را مجبور کنی مؤمن و خوشرفتار باشد؟ قیمت این آدمکهای مصنوعی ظریفِ زیبای دلربا از قیمت یک مجسمه قشنگ بیشتر نخواهد بود.
بیایید همه باهم تصمیم بگیریم بچههایمان آدم باشند. آدم باشند یعنی چه؟ یعنی مختار باشند. آگاه و مختار. نقش ما و شما نسبت به این بچهها باید نقش کمک باشد؛ نقش فراهم آورنده زمینههای بیشتر برای رشد سریعتر و سالمتر و سرراستتر باشد.
تربیت در قرآن | جزء 11
شهید بهشتی | نقش آزادی در تربیت کودک، صفحه ۱۵ و ۱۶