كسانى مىتوانند مربى انسانها باشند كه به دردها و درمانها و به وضع روحيهها آگاهى داشته باشند.
آگاهى از دردها و درمانها را بايد از وحى- از كتاب و سنت- بدست آورد؛ چون اوست كه از استعدادهاى انسان و قلمرو استعدادهاى او و از قانونهاى حاكم بر اين دو آگاه است و درگيرىها و دردها و درمانها و راه حلها را مىشناسد.
براى شناخت روحيهها مىتوان از تجربه و برخورد، از آموزش و تعلم و از لطافت روحى و فرقان استفاده كرد.
این فرقان، روحيهها را از يكديگر جدا مىكند و وضع و زمينه و طرز برخورد را مشخص مىنمايد؛ چون همه را نمىتوان با يك چوب پيش برد و با يك روش تربيت كرد.
مربى به وحى و فرقان نيازمند است…
فرقان نيرويى است كه در مرحلهى اطاعت و تقوا به انسان ارزانى مىشود؛ «انْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»…
نتيجهى تقوا و ايمان، رحمت وسيع و نورانيتى است كه خط مشى انسان را مشخص مىكند و نشان مىدهد.
و رابطهى اين فرقان و تقوا اين گونه توضيح مىيابد. با طرح سؤال، حركت فكرى آغاز مىشود و با حركت فكر به شناختها مىرسيم. و با اين شناختها به عشقها و لطافتهاى روحى و با اين عشق و لطافت به اطاعت و تقوا.
تقوا نتيجهى حركتها و ورزشها و تجربههاى ممتدى است كه از حركت انسان بدست مىآيد. و در اين حد است كه انسان…مىتواند علامتها را ببيند و از علامتها، نه از اعمال و از حرفها، روحيهها را بشناسد.
تربیت در قرآن | جزء 9
استاد صفایی حائری | مسئولیت و سازندگی، صفحه ۵۴ و ۵۵