وحدت [قرآن] گُنگ نيست و تخيلى نيست، كه توحيد است، توحيدى كه عشق به حق و آزادى از غير اوست؛ توحيدى در درون، با شكستن الههى «هوس» و در جامعه، با شكستن طاغوت و در هستى، با كنار گذاشتن ربالنوعها و بتها.
همانطور كه ابراهيم از اسماعيل گذشت و با نمرود درگير شد و از ستاره و ماه و خورشيد و از محكومها بُريد و به حاكم رو انداخت و دل به او داد و گفت: «لا احِبُّ الْآفِلينَ»؛ من محكومها و آفلها را دوست ندارم.
کسانى كه با شناختها همراه هستند، به اين احساسها مىرسند. و هنگامى كه شناخت و احساس با هم گره خورد، عمل و حركت متولد مىشود…
طلب و احساس من، مقدمات كارم را فراهم مىكنند و ورزيدگىها را به من مىرسانند. و من همراه سه عامل آگاهى، طلب و ورزيدگى مىتوانم به محبوبم برسم و كارم را عملى كنم.
تربیت در قرآن | جزء 7
استاد صفایی حائری | مسئولیت و سازندگی، صفحه ۱۶۶ و ۱۶۷