روحيه ها يكسان نيستند و چه بسا بعضى ها از ترس و رقابت و تقليد، تأديب نشوند و ساخته نشوند. از اين گذشته هميشه نمى شود به طور دائم از يك عامل استفاده كرد و بچه را ترساند و يا به رقابت انداخت.
در اين موارد بايد از راه قهر وارد شد و چنان وانمود كرد كه ديگر فلانى را دوست ندارم؛ چون فلان كار را انجام داده يا فلان برنامه را اجرا نموده يا فلان حرف را زده است. در صورتى كه كودك با اين شخص وابستگى و آشنايى و انس داشته باشد و يا توقع كار و يا چيزى را داشته باشد، ناچار تحت تأثير در مى آيد و ادب مى شود.
پس مربى بايد از اين عامل هم استفاده كند، ولى باز نه براى هميشه و مداوم كه در روايت آمده است:
شخصى مى گويد يا اباالحسن! از پسرم شكايت دارم. حضرت فرمود: «او را كتك مزن، با او قهر كن و از او فاصله بگير، اما باز هم طولش نده»؛ چون اين طول دادن يا بچه را مى شكند و تنهايى و شكست، او را فرارى مى دهد و يا اين كه بى تفاوتى و بى خيالى كودك، كار را خراب مى كند.
استاد علی صفایی حائری ، تربیت کودک صفحه 65 و 66