گفتن مسائل و احكام، پس از معرفت خدا و دنيا و انسان و معاد معنا دارد.
كسى كه نه معرفت دارد و نه محبّت و ايمان، كسى كه در مقام عمل و اطاعت نيست؛ بر فرض برايش از احكام بگويى، فرار مى كند؛ و بر فرض بر او سختگيرى كنى و تحميل نمايى، نفرت مىآورد و عصيان و سركشى نشان میدهد.
نامه های بلوغ، صفحه ۱۴۹
عمل، ميوه درخت معرفت و محبت است. عمل نتيجه شناخت و احساس است.
خيلى ساده مىتوانى اين را بفهمى. به كارهايى كه روزانه انجام مىدهى فكر كن. همين كارها از چه علاقههايى منشأ مىگيرند و همين علاقهها از چه فهمها و معرفتهايى به دست مىآيند.
درسهایی از انقلاب(انتظار)، صفحه ۱۸۹
استاد صفایی حائری