آنچه در این مطلب میخوانید

    داستان اسارت‏‌هاى ما كه ما را به‏ كار خويش مى‏‌خواند و از كار ولىّ جدا مى‏‌سازد، داستانى‏ است كه همين امروز هم به محاصره و محصور شدن اولياء مى‏‌پيوندد و به شهادت و اسارت اهل ولايت مى‌‏انجامد. اين اسارت‏‌ها را بايد شناخت.

    وقتى‏ كه من به تجارت، به صنعت، به علم و طبابت و يا فقه و اصول خودم مشغول باشم و در كنار اين شغل‏‌ها به تربيت مردم و تلقى جديد توده‏‌ها فكر نكنم و در كنار شغل‏‌ها به تربيت مهره‌‏هاى كارساز و به جايگزينى آن‏‌ها فكر نكنم، فقط و فقط خودم را بخواهم و پفك، شيرينى و لباس رنگارنگ و هوس‌‏هاى بچه‏‌هايم را، خوب معلوم است كه ولىّ محصور مى‏‌شود و تنها مى‏‌ماند و معلوم است كه “وِتر موتور” مى‏‌گردد. مشكل در همين اسارت‏‌هاست‏
    كه ما را از حسين عليه‌السلام جدا مى‏‌كند…

    ما از كسانى هستيم كه هنوز فرياد العطش بچه‏‌هامان را نشنيده، از تكاليف جدا مى‏‌شويم و به ژاپن و اروپا و امريكا روى‏ مى‏‌آوريم تا لباس و خوراك زن و بچه را فراهم كنيم.

    مشكل در اين نهفته كه ما در كنار شغل‏‌هاى گوناگون مقدس و غيرمقدس، نقشى را نمى‏‌شناسيم و به‏‌دنبال تربيت و تهيه‌‏ى نيرو و جايگزينى‏ آن نيستيم.

    اين درد ماست كه ما خود درد ولىّ هستيم. اميرالمؤمنين با درد مى‌‏نالد: …من مى‏‌خواهم با شما مداوا كنم و درمان كنم در حالى‏‌كه خود شما درد من و گرفتارى من هستيد.

    استاد صفایی حائری | وارثان عاشورا، صفحه ۲۷۱ و ۲۷۲.

    پست های مرتبط

    مطالعه این پست ها رو از دست ندین!

    آنچه در این مطلب میخوانید علی(ع) در نهج‌البلاغه و در وصیتی که برای امام حسن مجتبی(ع) می‌کند، علت اهمیت داستان‌ها…

    بیشتر بخوانید

    آنچه در این مطلب میخوانید برخی کتاب را اصلاً جزو ضروریات زندگی نمی‌دانند.اگر بخواهیم بدانیم که در دنیای معارف چه…

    بیشتر بخوانید

    آنچه در این مطلب میخوانید ما انسان‌ها، این حیات دنیای‌مان یک حیات موقت است؛ منتها پدر و مادر خیلی دقت…

    بیشتر بخوانید

    نظرات

    سوالات و نظراتتون رو با ما به اشتراک بذارید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *