«ما فی الانسان» یعنی دو جهتی که انسان میتواند در درونش داشته باشد. این دو جهت، یکی خودخواهی و دنیاپسندی و خودمحوری و نفسانیت، و دیگری تقوا و تعهد و عقل و نور و جنبۀ موسوی انسان است…
انسان موجودی است که بین این دو جنبه، مختار و آزاد و معلق و بیوزن است و اراده و اختیار یعنی انتخاب یکی از این دو. هر دو جنبه برای انسان جلوه دارد و زیباست؛ اما آن جنبۀ موسوی یا عقلانی یا تقوایی، ظاهری تلخ، سخت، زجرآور، دردآور و رنجدهنده دارد و باطنی لذیذ، مفید، سازنده و احیاکننده…
تکیۀ قرآن بر این است که اساس، «ما فی الانسان» است. اگر میخواهید کسی را با این دیدگاه تربیت کنید، باید بدانید که شما نمیتوانید شاگرد خودتان را به صورت «قالبی» بزرگ کنید. اگر شما فکر میکنید که انسان موجودی است که میتوانید او را در هر قالبی بریزید، خودتان را خسته میکنید و بعد از مدتی که زحمت کشیدید و عکس آن نتیجه گرفتید، میفهمید که انسان نمیتواند دیگری را بشکند یا او را بسازد.
ممکن است سؤال کنید که پس تربیت چه نقشی دارد؟ تربیت یعنی اینکه شما…چنان با طفل برخورد کنید که «ما فی الانسان» او و آنچه در وجود خودش است، شکوفا و بارز و ظاهر شود، به طوری که بتواند ببیند؛ بتواند بفهمد؛ بتواند تمییز بدهد. شما هر اندازه که به قوۀ تمییز بچه مدد بدهید و ملاک به دستش بدهید که خودش با آن ملاک کار کند و طبق آن ملاک انتخاب کند، این بهترین خدمتی است که در تربیت او میتوانید انجام دهید.
آیت الله حائری شیرازی | راه رشد، جلد۱، صفحه ۸۴ و ۸۵