« نادیده،نفهمیده »
چه بسا مربى احتياج به واسطهاى هم داشته باشد كه مطلب را توضيح دهد و كودك را به اقرار بياورد و از بدى جدا نمايد…
واى به روزى كه واسطه، خام و نفهم باشد و با جانبدارى از طفل و اين كه چرا او را مىزنيد، چرا اذیتش میکنید؟…با اين حرفها بچه را فاسد كند و زحمات را به باد دهد و كودك را با جرئت و پُررو و صاحبحق و مربى را ظالم و ستمگر و گرگ معرفى كند.
مربى بايد اين آگاهى را داشته باشد كه در حضور چنين واسطههاى نفهم و بىظرفيتى كه اغلب علاقه زيادى به بچّه دارند و محبّت خاله خرسى دارند، تنبيه به راه نيندازد و از آن طرف، مسأله را نديده بگيرد و اين طور وانمود كند كه متوجه قضيه نشده و نفهميده است؛
چون اگر خود را متوجه نشان دهد و تنبيه نكند، بچه به قدرت واسطه و ضعف مربى پى مىبرد و تازه تنبيههاى بعدى هم نتيجهاى ندارد؛ چون ذهن كودك چندان قدرتى ندارد كه قضايا را به هم ربط دهد و تنبيه را با جرم سابق تطبيق دهد و چه بسا كودك تنبيههاى بعد از مدتى فاصله را، يك نوع ظلم و ستمگرى در حق خود تلقى كند و سركشى و عصيان را شروع نمايد.
استاد صفایی حائری | تربیت کودک، صفحه ۶۴ و ۶۵