« محیط نهان کاری »
من وقتی که پولی گیرم میآید، حالا یا هدیه است، یا نذر است، یا حق التألیف است، دستم در دادن به بچهها باز است و مشکلی ندارم. لذا این پول را میگذارم وسط و به بچهها میگویم سنشان را بنویسند؛ مثلاً اهلبیتم (همسرم) چهل سالش است، چهل را مینویسد و سن همه را با هم جمع میزنم و پول را بر آن تقسیم میکنم که بابت هر سالی چقدر گیر آنها میآید و نتیجه را در شماره سنواتشان ضرب میکنم؛ یعنی از کوچک تا بزرگ به تناسب سالشان به آنها میدهم که احساس تفاوت نکنند.
گاهی بین دخترم و پسرم مشکل دارم که چون دختر لطیفتر است و رنجش دارد، رنجیدن او را به صلاح نمیدانم و به او بیشتر میدهم. فردا میبینم آن پسرم نمازش را فرادا میخواند و میگوید: بابایم را عادل نمیدانم؛ چون خواهرم را به من ترجیح داده است. میگویم: اشکال ندارد؛ چون اگر بخواهد تقیه کند و تظاهر کند و از پدر پنهان کند که این دیگر پدر نشد؛ یعنی محیط، محیط خفقان میشود، محیط نهانکاری میشود. باید بچه آنچه را که در دلش هست، بیان کند؛ این میشود آزادی. وقتی که بچه اینطور شد، دروغگو نمیشود.
آیت الله حائری شیرازی | راه رشد، جلد چهارم، صفحه ۲۱۴ و ۲۱۵