« طریق اختیار »
ولی بعضی از چیزهاست که اجباربردار نیست و جز از طریق اختیار و انتخاب امکان ندارد. مثلاً تزکیه نفس و تربیت عالی اینچنین است. اگر بخواهیم مردمی را به نحو عالی تربیت کنیم یعنی به نحوی تربیت کنیم که این مردم فضیلتها را بهعنوان اینکه فضیلت است بپذیرند و انتخاب کنند و بدیها را بهعنوان اینکه بد است و نقص در انسانیت است اجتناب کنند، مثلاً از دروغ تنفر داشته باشند و برای راستی احترام و اهمیت قائل باشند، این کار به زور شلاق نمیشود.
به زور شلاق میشود نگذاشت کسی دزدی کند ولی با زور شلاق نمیشود روح کسی را امین کرد و الا اگر کسی مثلاً احتیاج داشت به اینکه تهذیب نفس بشود و شخصیت اخلاقیاش خیلی عالی بشود میبردندش یکصد شلاق به او میزدند، بعد میآوردند، تربیتش عالی میشد؛ یعنی در مسئله پرورش بهجای همهچیز فقط شلاق میزدند و میگفتند برای اینکه این آقا در عمرش هرگز دروغ نگوید و از دروغ گفتن بدش بیاید یکصد ضربه شلاق به او بزنید که بعد از شلاق خوردن از دروغ گفتن تنفر داشته باشد.
همچنین است دوست داشتن. آیا میشود کسی را با ضرب شلاق وادار کرد کس دیگری را دوست داشته باشد؟ مهر با زور قابل تحمیل نیست. اینها را میگویند اموری که زورپذیر نیست. اگر تمام نیروهای عالم را جمع کنند بخواهند محبتی را بهزور در دل کسی قرار بدهند یا محبتی را بهزور از دل کسی بیرون بکشند ممکن نیست.
حالا که این مطلب را دانستید عرض میکنم مسئله ایمان، قطعنظر از اینکه آیا از حقوق انسانی است یا نه، خودش به طبع خودش زوربردار نیست. فرضاً ما بخواهیم با زور، ایمان به وجود بیاوریم خود ایمان با زور درستشدنی نیست. ایمان یعنی اعتقاد و گرایش. ایمان یعنی مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن یک فکر.
شهید مطهری | مجموعه آثار، جلد۲۰، صفحه ۲۴۶