« تولدی دیگر »
امام، جلودار كسانى است كه جلوتر از زمان را مىخواهند؛ چون امام براساس واقعيتهايى حكومت مىكند و رهبرى مىكند كه هنوز علوم انسانى، آن را كشف نكردهاند و جلوتر از علم و جلوتر از زمان و آگاهىِ انسان هستند.
ما تولد چنين امامى را جشن مىگيريم، به اميد آنكه خود در اين تولد، به تولدى ديگر برسيم و از شكم عادتها و تقليدها و از شكم قالبها و محدودهها و روابط توليد و بازتابها و غريزهها بيرون بياييم و با تدبر و تفكر و تعقل خويش، به آزادى انسانى برسيم. و در اين آزادى، حاكمى را انتخاب كنيم كه نور راه ما و حجت راه رفتن ما و امين استعدادهاى ما و پناه و قلعه ما، در اين دزد بازارِ بى در و پنجره باشد.
تولد چنين امامى اگر با جشنى همراه باشد، بايد با جشن تولد دوباره ما باشد، كه اين امامت را جز پس از اين تولد نمىتوانيم تحمل كنيم و اين امام را جز با اين ديد وسيع و مترقى نمىتوانيم شيعه باشيم…
در اين تولد است كه عشق چنين امامى در تمام وجود تو مىنشيند و در دل تو جارى مىگردد…و اين عشق است كه بايد تبديل شود و به حركت و به عمل دست بدهد؛ حركتى مستمر و عملى مداوم، تا زمينه انتخاب خلق فراهم شود و مهرهها ساخته شوند، كه حكومت اسلامى، در جامعه اسلامى شكل مىگيرد و اين جامعه، محتاج مهرههايى است كه با اسلام زندگى كردهاند و در برابر تمامى آن تسليم بودهاند و از قلههايش تخفيف ندادهاند و كلّش را تجزيه نكردهاند.
استاد صفایی حائری | تو میآیی، صفحات ۸۲ تا ۸۴