« ساخته شدنها »
بحث در مورد انسان است. آیا انسان از آن دسته موجوداتی در طبیعت است که آنها را باید به حالت اولی و دستنخورده باقی گذاشت؟…هیچ موجودی بهاندازه انسان، نیازمند به ساختهشدن نیست و هیچ موجودی بهاندازه انسان قابل ساختهشدن نیست و هیچ موجودی بهاندازه انسان ارزش ساختهشدهاش باارزش ساختهنشدهاش تفاوت ندارد.
این چیزی که در دنیا از یک نظر نامش را «اخلاق» میگذارند و ازنظر دیگر نامش را «تعلیم و تربیت» و یا «آموزشوپرورش» میگذارند معنایش همین است؛ یعنی انسان بهصورت یک ماده خام را تبدیل کردن به یک انسان قابلاستفاده. قابلاستفاده برای چه کسی؟ برای خودش و برای جامعه خودش.
اگر ما میان انسان و حیوان مقایسهای کنیم میبینیم از این نظر تفاوت از زمین تا آسمان است. اگر انسان را نهتنها با حیوان بلکه با هر چیز دیگری که نیاز به ساختن دارد مقایسه کنیم میبینیم هر چیز دیگر در مقابل انسان به یک معنا ساختهشده به دنیا میآید، یک مقدار هم باید روی آن کار شود تا بهتر ساخته شود. ولی انسان، یگانه موجودی است که از هر نظر باید ساخته شود…
انسان یگانه موجودی است که حتی ازنظر ماهیت هم ساخته و پرداخته به دنیا نیامده است و لذا اینکه واقعیت انسان چه واقعیتی و ماهیت انسان چه ماهیتی باشد همهجور ممکن است از آب دربیاید، همهجور ممکن است ساخته شود. ممکن است انسان فرشته شود و صد درجه از فرشته بالاتر.
شهید مطهری، مجموعه آثار، جلد ۲۷، صفحه ۲۶۷